چنین میگفت زمان
جاودانگی دروغ است
گوش کن ببین
آن پرتگاه لاجوردی روحات
با ترانه غمناک چاهی عمیق
بیوقفه تو را به نام میخواند
اما تو چنان دوست داشته باش که انگار مرگی نیست
و ترانههای شادمانی را
از زبان برگهای درخت زندگی گوش کن
زیرا که برگها هم روزی به پرواز در میآیند
نسیم هم بی تو بر جنگل عریان میوزد
زمان کوتاه و عشق ارمغان توست
ادامه شعر