اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

صفحه 102 از 189

اورهان ولی

از عشق قدیمی رها گشته‌ام

از عشق قدیمی رها گشته‌ام
دیگر همه‌ی زن‌ها زیبایند
پیراهنم تازه است،
به حمام رفته ام وُ
صورتم را اصلاح کرده ام
صلح شده…
بهار آمده…
آفتاب طلوع کرده است.
ادامه شعر

پابلو نرودا

در پی نشانی از توام

در پی نشانی از توام
نشانی ساده
میان این رود مواج
که هزاران زن ، از آن درگذرند

نشانی از چشمانت
آنگاه که خجالت می کشند
وقتی که نور را حتی
از خود عبور می دهند

ناخن هایت ، عموزاده های گیلاس اند
و من
گاه در این اندیشه ام که کاش
می شد خراشم می دادند
وقتی که تو را می بوسیدم
ادامه شعر

نزار قبانی

بدون عشق تو زیبا نخواهم بود

بگو دوستت دارم تا زیبائیم افزون شود
که بدون عشق تو زیبا نخواهم بود
بگو دوستت دارم تا سر انگشتانم
طلا شده، و پیشانیم مهتابی گردد
بگو و تردید نکن
که بعضی از عشق ‌ها قابل تأخیر نیستند
اگر دوستم بداری تقویم را تغییر خواهم داد
فصل‌ هایی را حذف نموده
یا فصل‌ هایی را به آن اضافه خواهم کرد
و زمان گذشته را به پایان خواهم رساند
ادامه شعر

اورهان ولی

تنهایی

نمی‌دانند آنهایی که تنها نیستند
سکوت چگونه انسان را به هراس می‌اندازد
انسان چگونه با خودش حرف می‌زند
کسی که در حسرت یک‌دل است
چگونه به سمت آینه‌ها می‌دود،
نمی‌دانند

اکولالیا | #اورهان_ولی
ترجمه‌ از #مجتبی_نهانی

پابلو نرودا

گاه و بی‌گاه فرو می‌شوی

گاه و بی‌گاه فرو می‌شوی
در چاهِ خاموشی‌ات
در ژرفای خشم پرغرورت
و چون بازمی‌گردی
نمی‌توانی حتا اندکی
از آن‌چه در آن‌جا یافته‌ای
با خود بیاوری

عشق من ، در چاهِ بسته‌ات
چه می‌یابی ؟
خزه‌ی دریایی ، مانداب ، صخره ؟
با چشمانی بسته چه می بینی ؟
زخم‌ها و تلخی‌ها را ؟
زیبای من ، در چاهی که هستی
آن‌چه را که در بلندی‌ها برایت کنار گذاشته‌ام
نخواهی دید
دسته‌ای یاس شبنم‌زده را
بوسه‌ای ژرف‌تر از چاهت را
ادامه شعر

نزار قبانی

تو زنی دشواری زنی نانوشتنی

چیزی که در دوست داشتنت
بیش تر عذابم می دهد
این است که گر چه می خواهم
اما طاقت بیش تر دوست داشتنت را ندارم
و آن چه در حواس پنج گانه ام
به ستوهم می آورد
این است که آن ها پنج تا هستند ، نه بیش تر

زنی استثنائی چون تو را
احساساتی استثنائی باید
که بدو تقدیم کرد
و اشتیاقی استثنائی
و اشک هایی استثنائی
زنی چون تو استثنائی را کتاب هایی باید
که ویژه او نوشته شده باشند
و اندوهی ویژه
و مرگی که تنها مخصوص و به خاطر او باشد
تو زنی هستی متکثر
در حالی که زبان یکی است
چه می توانم کرد
تا با زبانم آشتی کنم
ادامه شعر

پابلو نرودا

تمام اصل‌های حقوق بشر را خواندم

تمام اصل‌های حقوق بشر را خواندم
و جای یک اصل را خالی یافتم
و اصل دیگری را به آن افزودم
عزیز من
اصل سی و یکم :

هرانسانی حق دارد هر کسی را که میخواهد دوست داشته باشد.

اکولالیا | #پابلو_نرودا

نزار قبانی

برای‌ گریختن‌ به‌ سوی‌ تو می‌نوشم‌

خنجر گداخته‌ی‌ ودکا بر زبان من‌
تو در هر قطره‌ حضور داری‌
امشب‌ را بی‌خیال‌ نوشیدم‌
مانند روس‌ها
که‌ آتش‌ می‌نوشند
بی‌که‌ بسوزند
من‌ اما باختم‌
چون‌ با دو آتش‌ طرف‌ بودم‌
ودکا
و
تو

ناتاشا گارسون‌ بود
من‌ تو را ناتاشا صدا می‌زنم‌
می‌خواهم‌ با من‌
چون‌ کبوتری‌ بر یخ‌های‌ میدان‌ سرخ‌
پرواز کنی‌
ادامه شعر

پابلو نرودا

زمانی که از دستش بدی

به کسی که دوستش داری بگو که چقدر بهش علاقه داری
و چقدر در زندگی براش ارزش قائل هستی
چون زمانی که از دستش بدی
مهم نیست که چقدر بلند فریاد بزنی
اون دیگر صدایت را نخواهد شنید

اکولالیا | #پابلو_نرودا

چارلز بوکوفسکی

یکی از بهترین سطرهای لورکا

یکی از بهترین سطرهای لورکا
این است:
“رنج،
همیشه رنج …”
زمانی که سوسکی را می‌کُشی
یا تیغ را برای اصلاح برمی‌داری
ادامه شعر

« شعرهای قدیمی‌تر شعرهای جدیدتر»

کپی رایت © 2025 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×