اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

نتلایج جستجو برای "نشر چشمه" (صفحه 2 از 2)

آنا اشویر

خز دزد

خمپاره ای
درِ مغازه ی خز فروشی را
از هم می درد.

مردی می خزد تو
یک بغل خز می قاپد
بغل می‌زند و به دو، تا جلو در
خز ها را خِرکش می‌کند.
ادامه شعر

غاده السمان

گواهی می دهم بر عصیان

هرگز بر تو نخواهم بخشید
تو با ژرفاهای من به توطئه نشستی
دشمنی مرا
و از حرکت من در کوچه های عمرم
مانع شدی…
و بر شبکه ی عصبی من
حکومت احکام عرفی را
اعلان کردی
هان اکنون من اسیر توام!
و در گردش خونین تو
با غل و زنجیر می دوم
ادامه شعر

غاده السمان

می‌توانم دیگر بار از تو شعله‌ور شوم

آنگاه که صدای تو را می‌شنوم
می‌پندارم
که می‌توانم دیگر بار از تو شعله‌ور شوم
و بر مدخل کشت‌زارانت،
بارها و بارها جان دهم
این‌جا هر آنچه برای من آزار دهنده باشد
یافت نمی‌شود.
مرا آن خیابان‌هایی می‌آزارد
که دیگر باز نخواهند گشت
و چهره‌هایی که چهره‌هایی دیگر پوشیده‌اند.
و داستان‌های عاشقانه‌ای که ندانستم
ادامه شعر

غاده السمان

هزار سال است که دوست‌ات می‌دارم!

هزار سال است که دوست‌ات می‌دارم!
من، چونان تو،
از نخستین گزش، به عشق ایمان نمی‌آورم،
اما می‌دانم که ما پیش‌تر،
یک‌دیگر را دیدار کرده‌ایم،
به روزگاران، در میان افسانه‌ای راستین.

و ما دو چهره، یک‌دیگر را در آغوش فشردیم،
بر گستره‌ی آب‌های ابدی.
سایه‌ات، پیوسته، به سایه‌ی من می‌پیوندد
در گذر روزگاران
در میان آینه‌های ازلی و مرموز عشق
من هم‌واره از تو سرشارم،
در خلوت قرن‌های پیاپی…

ادامه شعر

چارلز بوکوفسکی و لیندا لی
چارلز بوکوفسکی و لیندا لی

چارلز بوکوفسکی از مشهورترین نویسنده ها و شاعرهای معاصر آمریکا است و بسیاری ادعا می‌کنند که بانفوذترین و صمیمی ترینِ شاعران و نویسندگان این قرن، خود اوست. بوکوفسکی در ۱۹۲۰ از پدری سرباز آمریکایی و مادری آلمانی در آندرناخِ آلمان متولد شد. سه ساله بود که او را به لس‌آنجلس در آمریکا آوردند و پنجاه سال در همین شهر زندگی کرد. بیست و چهار ساله بود که اولین داستان کوتاه اش را منتشر کرد و در سی و پنج سالگی، نوشتن شعر را آغاز کرد. او در سن هفتاد و سه سالگی و در ۹ مارچ ۱۹۹۴ بر اثر سرطان خون در سان پِدرو در کالیفرنیا درگذشت، درست زمانی کوتاه بعد از آنکه نوشتن رمان «عامه پسند» را بود.

ادامه شعر

فریدریش نیچه

بر یخ‌زار

به نیم روز،
هنگامی که تابستان از کوه‌ها بالا می‌رود
کودک با چشمان خسته و ملتهب؛
لب وا می‌کند به سخن،
ما امّا تنها سخن گفتن او را می‌بینیم.

نفس‌اش چون بیماری به شمار می‌افتد
به شمار می‌افتد
در شبِ تب.
کوهسار یخ‌زده، صنوبر و چشمه
نیز پاسخ‌اش را می‌دهند،
ما امّا پاسخ‌شان را می‌بینیم.

ادامه شعر

فریدریش نیچه

سرود شب

شب است؛
اکنون چشمه‌های جوشان همه‌گی
بلند آوا‌تر سخن می‌گویند.
و روانم نیز، چشمه‌ای جهنده است.

شب است؛
اکنون بیدار می‌شوند ترانه‌های دلدادگان
و روانَم نیز نغمه‌ی دلداداده‌ای است.
نا آرامی، آرام ناشدنی‌یی در من است
که می‌خواهد بانگ بر آورد.
آزمندی به عشق
که خود نیز گویای زبانِ عشق است.
روشنی‌ام من !
آه، کاش شب می‌بودم !
اما این خود، تنهایی من است
که در روشنایی محصورم.

ادامه شعر

یانیس ریتسوس

وقتی کنار پنجره می‌ایستی

وقتی کنار پنجره می‌ایستی
شانه‌هایت پنجره را
شانه‌هایت دریا را
شانه‌هایت قایق ماهیگیران را می‌پوشاند
وقتی کنار پنجره می‌ایستی
تمام حجم خانه پر می‌شود از سایه‌ی تو
همچون سایه‌ی تندیس بلندِ فرشته‌ای
غنچه‌ی روشن ستارگان
به بالین گوش‌های تو می‌شکفند
پنجره‌ی ما

ادامه شعر

اورهان ولی کانیکاورهان ولی کانیک در ۱۳ آوریل ۱۹۱۴ میلادی در استانبول متولد شد.  پدرش محمدولی کانیک، کلارینت‌نواز و رهبر ارکستر سازهای بادی ریاست جمهوری را بر عهده داشت. مادرش از خانواده‌ای
ادامه شعر

Newerposts

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×