اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

برچسب شعر زنان (صفحه 7 از 30)

در شعر زنان مجموعه‌ی اشعار شاعران زن جهان با ملیت و ترجمه‌های متفاوت آورده شده است.

بلا آخمادولینا

وداع

و در پایان خواهم گفت: 
بدرود دوستی بی عهد 
و شیفته وار 
بالاترین پایه دیوانگی را می پیمایم 
چگونه مهر ورزیدی؟ 
تو از بین بردی و به فنا دادی 
اهمیتی ندارد 
چگونه مهر ورزیدی؟ 
تو از بین بردی 
بی محابا 
لغزشی سنگدلانه…آه  
نه 
تو را بخشیدم 

ادامه شعر

امی لارنس لاول

چند هایکو مدرن از امی لارنس لاول

۱
حتا
انحنای گلبرگ زنبق
سر فرو می‌آرد
وقتی پروانه‌ایی
به دورش می‌رقصد

۲
زنبق و
گلبرگ‌های لاغر و
تُردش را دیدن
من چقدر می‌ارزم ؟

ادامه شعر

بلا آخمادولینا

چند شعر کوتاه از بلا آخمادولینا

۱۹۵۷

خانه و جنگل 
پرتره ای قدیمی 
تو گفتی- گریه نکن 
آتشفشان ها زبانه می کشند 
میپنداشتم، تو دشمن منی… 


انسان ابتدا از دشت ها خارج می شود… 
سپس از گل ها 
دیوانه وار 
با هواپیماهای کوچک 
من، رقصان زیر ماه 
رخسارم را، در درون و منظره ها می جویم 
سپتامبر است 
برف می بارد 

ادامه شعر

مارینا تسوتایوا

دوباره، همان درد عمیق

آسمان خراش‌ها و آسمان زیرین
زمین را تنگ خاکستر گرفته است.
همان پریشانی گیج آور
بر جا مانده است در پاریس پهناور و شادمان

شامگاهان خیابان‌ها پر زرق و برقند،
واپسین درخشش خورشید فرو می‌نشیند.
و همه جا زوج‌هایی هستند،
با لبانی لرزان و چشمانی بی‌پروا.

اکنون تنهایم، خوب است بیاساید
سر کسی رویاروی شاه‌بلوطی.
درست همچنان که در مسکو، اینجا، سینه
همراه منظومه‌ی رُستاند فریاد می‌شکد.

ادامه شعر

آنا آخماتووا

همه شب هیچ نخوابیدم

اکنون بالش از هر دو روی داغ است.
شمع دیگری
می‌میرد، کلاغ‌ها فریاد می‌کشند
آنجا، بی‌سرانجام.
همه شب هیچ نخوابیدم،
خیلی دیر است به خواب بیندیشم…

ادامه شعر

فروغ فرخزاد

من پشیمان نیستم

من پشیمان نیستم
من به این تسلیم می‌اندیشم، این تسلیم دردآلود
من صلیب سرنوشتم را
بر فراز تپه‌های قتلگاه خویش بوسیدم.

در خیابان‌های سرد شب
جفت‌ها پیوسته با تردید
یکدگر را ترک می‌گویند
در خیابان‌های سرد شب
جز خداحافظ،خداحافظ، صدائی نیست.

من پشیمان نیستم
قلب من گوئی در آنسوی زمان جاریست
زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد
و گل قاصد که بر دریاچه‌های باد می‌راند
او مرا تکرار خواهد کرد.

ادامه شعر

فروغ فرخزاد

در حباب کوچک

در حباب کوچک
روشنائی خود را می‌فرسود
ناگهان پنجره پر شد از شب
شب سرشار از انبوه صداهای تهی
شب مسموم از هرم زهرآلود تنفس‌ها
شب…

گوش دادم در خیابان وحشت زدهٔ تاریک
یک نفر گوئی قلبش را
مثل حجمی فاسد
زیر پا له کرد
در خیابان وحشت زدهٔ تاریک
یک ستاره ترکید
گوش دادم…

ادامه شعر

فروغ فرخزاد

شکوفه‌ی اندوه

از ساندکلاود بشنوید. (شاید نیاز به فـیلـترشـکن دارد) 👇

شادم که در شرار تو می‌سوزم
شادم که در خیال تو می‌گریم
شادم که بعد وصل تو باز اینسان
در عشق بی‌زوال تو می‌گریم

پنداشتی که چون ز تو بگسستم
دیگر مرا خیال تو در سر نیست
اما چه گویمت که جز این آتش
بر جان من شراره‌ی دیگر نیست

ادامه شعر

غاده السمان

می‌دانم که کجا زاده شدم

من فیلم نیستم
که تنها برای مردن به وطنش برمی‌گردد
من قورباغه نیستم
که وطنم قور قور شامکاه باشد
من ماهی نیستم که وطنش خیزاب است
هر جا که برود
من افعی نیستم، که هر سال پوست می‌اندازد
و از آن کیفی می‌سازد برای چسب وطنی تازه
من خرگوش نیستم که وطنش تناسل است
من سگ نیستم که شادمانه دم می‌جنباند
برای کسی که خوراکش می‌دهد
و از حرارت سرشارش می‌کند
و قلاده‌ای زرین در گردنش می‌اندازد

ادامه شعر

هرتا مولر

چه کسی را از ترس دوست داشته باشم

هیچ کس از من نپرسید
که در کدام خانه، در کجا، پشت کدام میز
در کدام تختخواب و در کدام مملکت
دوست دارم راه بروم، بخورم، بخوابم
و یا چه کسی را از ترس دوست داشته باشم

Olderposts Newerposts

کپی رایت © 2025 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×