احتمالا در این لحظه او،
نزدیک بروکسل است
کنار یک دریاچه
دارد به ادیت آلمِرا فکر می کند.

ادیت آلمِرا
ویولن اولِ یک ارکستر کولی ست
که در کافه شانتان ها
عشق جمع می کنند.


او،
به کسانی که تشویقش می کنند
تعظیم می کند و
لبخند می زند.

کافه شانتان ها قشنگ اند؛
آدم آنجا می تواند عاشق شود
عاشقِ دختر هایی که کارشان ویولون زدن است

اکولالیا | #اورهان_ولی
ترجمه: #شهرام_شیدایی
از مجموعه: رنگ قایق ها مالِ شما