من بر تو میآرم با دستانی سپاس گذار
دفترهای خویش را ز رویاهای بیشمار،
زنی سپید کین شور را خسته ست
همچون شنهای خاکستری که خستهاند از موجزار،
و بادلی که کهنه تر از آفریده ست.
کین آتش بیرنگ زمان بسوخت:
زنی سپید و رویاهای بیشمار
من بر تو میآرم این شور را که دل بدوخت.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.