اگر به جای این قلب در هم شکسته ی غمگین
سبکبالی دختر بچهای را داشتم
و اگر به جای خون
در رگهایم آبی پاک جریان داشت
خاطرات بی معنا و لوس گذشته را
ازتن بیرون میآوردم
و خودم را در تو غرق میکردم
در تویی که مرد من شدهای
من پربارترین قصه های سرزمینم را
که هرگز به ثمر نمینشیند را
به تو مدیونم
من همچون زنبوری
که شهدش را به گلهایش مدیون است
کلماتم را به تو مدیونم
عاشق توام
عزیزم پیش از جهنم
پیش ازبهشت
حتی پیش از آنکه جسم لرزانم
در میان خاک نهاده شود
عاشق توام
عشق من
چه سخت است گام برداشتن در روزهای تشنگی
به سمت هزار دهان دلجوی تو
اکولالیا | #آلدا_مرینی
ترجمه از #اعظم_کمالی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.