ترانه نسیم خاموش شد
روشنای درخت غان پاک شد
گل میخک دیگری بر شامگاه انتحار افتاد
تو رفتی
دیگر برای همیشه رفتی
دیگر کدام گل ختمی در بوستانهای این شهر به شکوفه خواهد نشست؟
در دل نحیف و بیرمق شب
انتظار را نیز با خود بردی
رفتی
کدام خواب ساکت با تو رفت؟
کدام خواب تسلی خواهد داد؟
شبی را که بر بالش من فراموش کردی
دشنهای در روحم شکست
ای عشق
نگهبان من باش
شروعهای دوباره درها را ببندد
عادتها پردهها را بکشد
چقدر باید برای عشق پرداخت
آه، اگر عبور میکردم
از همه کوچههای مهتاب
از همه غصههای رو به دریا.
اکولالیا | #آیتن_موتلو
ترجمه از #صابر_مقدمی
از سایت خانه شاعران جهان
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.