در من مردههای زیادی دفن شدهاند
و آنکه تو را دوست میداشت
آخرین مردانی بود
که از رودخانه گذشتند
از من گذشتند
با ساقهای گل آلود و انگشتان زخم خورده
و من
سالهاست
در این میانه از تو سفر میکنم
با خزهها و سنگریزههایی که در من است
و عاشقترین ماهیهایم
بی آنکه یک قدم
حتی یک قدم از تو دور شده باشم!
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.