اسمان کبودو ابی است
به سردی پاییز
به داغی تابستان
و عشق چون احساسی
میان افتاب وباران
میان غم و شادی
میان درد ولذت
میدود در رگهایم
من در فاصله ی تُردِ رگبار و رنگین کمان
بر کرانه ی نیلگون ِنیروانا
دردست مواج نسیم
ازاد و رها


در لحظه ایی سرگردان
میان افتاب و باران
میان غم و شادی
میان درد ولذت
در اغوش میکشم
طرح سایه ات را
بر ساحل دلدادگی ام

اکولالیا | #میترا محمودی