بر دست هام
بشارتی سپید است
که در خواب های منتظر
می روید
و از ضیافت باران
هجای بلند باستانی
علفی ست،
که با صبحی از دیار شگفت
مسیر آبی رود را
قدم می زند.
بر دست هام
دست بردار،
دیگر کسی به بام این خانه
نخواهد رفت
از خواب هام
دیگر کسی پروانه ای نخواهد گرفت
دریغا
این وحشی غریب
هرگز نخواهد خواست
که بداند
امسال،
سال پر گرفتن علفی ست
که
هیچ کسش نگفت،
بارِ تو اگر سنگین است
اما عطری سَبُک خواهی پراکند
اکولالیا | #سیدعلی_صالحی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.