همه چیز ناگهان اتفاق افتاد
ناگهان نور خورشید زمین را روشن کرد؛
ناگهان آسمان پدیدار شد؛
آبی ناگهان.
همه چیز ناگهان اتفاق افتاد؛
ناگهان بخار از خاک بلند شد؛
ناگهان درخت جوانه زد، شکوفه روئید.
ناگهان میوه رسید.
ناگهان،
ناگهان؛
همه چیز ناگهان اتفاق افتاد.
ناگهان دختر، ناگهان پسر؛
راهها، بیابانها، گربهها، انسانها…
ناگهان عشق اتفاق افتاد،
شادی ناگهان.
اکولالیا | #اورهان_ولی
ترجمه از #مجتبی_نهانی
از کتاب ترانهی پشت بامها و دودکشها
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.