از روی تختم
میبینم
سه پرنده را
که روی یک کابل تلفن نشستهاند.
یکی میپرد
و پرواز میکند.
و بعد یکی دیگر از آنها.
یکیشان مانده،
این یکی هم
میرود.
ماشین تحریرم
عین سنگ قبر
خاموش و آرام
و من به نظاره گر پرندگان تنزل پیدا کردهام (تبدیل شده ام).
فقط فکر کردم بگذارم توی جاکش این را بدانی.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.