دیوانهوار پشت سرش دویدم
از پلههای پایین رفتم
فریاد زدم : شوخی بود، باور کن
از پیش من نرو
لبخندی ترسناک چهرهاش را پوشاند
به سردی گفت:
در باد نایست، سرما میخوری
تلگرام اکولالیا
اشعار منتخبِ روزانه را در کانال ما بخوانید
اکولالیا | #آنا_آخماتووا
ترجمهی احمد پوری
دیدگاهتان را بنویسید