اکنون بالش از هر دو روی داغ است.
شمع دیگری
میمیرد، کلاغها فریاد میکشند
آنجا، بیسرانجام.
همه شب هیچ نخوابیدم،
خیلی دیر است به خواب بیندیشم…
چه سفیدی بیتابانهای
در ژرفای سفید پرده.
سلام ای بامداد
اکنون بالش از هر دو روی داغ است.
شمع دیگری
میمیرد، کلاغها فریاد میکشند
آنجا، بیسرانجام.
همه شب هیچ نخوابیدم،
خیلی دیر است به خواب بیندیشم…
چه سفیدی بیتابانهای
در ژرفای سفید پرده.
سلام ای بامداد
دسته بندی ها آنا آخماتووا
کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان
طراحی توسط Anders Noren — بالا ↑
اسفند ۱۷, ۱۳۹۹ — ۳:۵۲ ب٫ظ
سلام دوستان گرامی سایت وزین اکولالیا
قدردان زحمات شما برای نگهداشت و به روزرسانی این سایت وزین هستم.
شعر آخری که از آنا آخماتووا به نام جدایی در سایت گذاشته شد، آن قدر زیبا بود که آن را دکلمه کردم. خوشحال می شوم شما هم آن را بشنوید و اگر مناسب بود در سایت تان به اشتراک بگذارید.
این آدرس کانال من در تلگرام است:
t.me/XahesheMarg
اسفند ۱۷, ۱۳۹۹ — ۴:۰۸ ب٫ظ
سلام سارای عزیز و ممنون از لطف و محبتی که داشتی. شعر تو را در کانال تلگرامیمان به اشتراک گذاشتیم.