یک صبح بیدار میشویم و میبینیم که باران تند میبارد
نه بر گیاهان و کشتزارن و پنجرهها
باران میبارد
نه بر استخوان خستهی کوه، یا گلدان، یا پرندههای نشسته روی سیم برق
یک صبح با صدای بارانی که تند میبارد
بارانی که نمیبارد بر چتر،
بیدار میشویم
و میبینیم باران قطرهقطره میریزد
بر دکهی روزنامهفروشی
و کلمات خون و خونریزی
با هر قطرهی باران از روزنامه
قطرهقطره میچکد
قطرهقطره میریزد…
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.