اگر دوست منی، کمکم کن
تا از تو هجرت کنم
اگر معشوق منی، کمکم کن
تا از تو شفا پیدا کنم
اگر میدانستم عشق اینقدر خطرناک است، عاشق نمیشدم
اگر میدانستم دریا این همه عمیق است، به دریا نمیزدم
اگر عاقبتم را میدانستم
شروع نمیکردم…
دلتنگ تو ام، به من بیاموز که چگونه دلتنگ نباشم
بگو چگونه عشقت را از اعماق جانم ریشه کن کنم؟
چگونه اشک در چشم میمیرد؟
چگونه دل میمیرد؟ و چگونه آرزوها خودکشی میکنند؟
اگر پیامبری
از این سِحر، از این کفر نجاتم بده
عشق تو کفر است، از این کفر تطهیرم کن
اگر میتوانی مرا از این دریا بیرون بکش
من شنا نمیدانم
موج آبی چشمانت مرا به سمت عمیقترین نقطه میکشد
و من در عشق بی تجربهام و بیقایق…
اگر دوستم داری دستم را بگیر
من از سر تا قدم عاشقم…
من غرق میشوم…
غرق میشوم…
غرق…
در نسخه ی اجرا شده توسط خواننده ی بزرگ مصری عبدالحلیم حافظ، شروع شعر اندکی با نسخهی اصلی شعر متفاوت است، مشخص نیست آیا با اطلاع و صلاح دید شاعر بوده یا نه! با این حال به نظر من این تغییرات شعر را زیباتر کرده. ابتدای شعر در این اجرا اینگونه است:
ان کنت حبیبی ساعدنی کی ارحل عنک
او کنت طبیبی ساعدنی کی اشفی منک…
اگر حبیب منی، کمکم کن که از تو هجرت کنم
اگر طبیب منی، کمکم کن که از تو شفا بیابم…
ترجمه منظوم:
گر حبیب منی به حرمت عشق
یاری ام کن که از تو بگریزم
از تو پرهیز اگرچه ممکن نیست
یاری ام کن مگر بپرهیزم
ور طبیب منی هم از سر مهر
_ای که مهر تو کرده بی تابم_
از چنین درد مهلکی که تویی
یاری ام کن مگر شفا یابم
ژرفنای تو را اگر زین پیش
دیده بودم خطا نمی کردم
در چنین بی کرانه ای که تویی
بی محابا شنا نمی کردم
تو بگو تا بدانم از غم عشق
عاشقان دل چگونه می گیرند؟
شعله ها چون فسرده می گردند؟
آرزوها چگونه می میرند؟
گر که دریایی از خود ای دریا
به کناری سپار و خاکم کن
ور که پیغمبری ز سِحر غمت
وانگه از کفرِ عشق پاکم کن
ای که از تو گسسته طاقت من
وی که از تو شکسته پرهیزم
دعوی دوستی اگر داری
یاری ام کن که از تو بگریزم
اسفند ۲۵, ۱۳۹۸ — ۵:۱۵ ب٫ظ
عالی.. ممنون بابت سایت خوبتون
اسفند ۲۵, ۱۳۹۸ — ۱۱:۰۱ ب٫ظ
ممنون از محبت تو غزل عزیز