اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

شاعران زن جهان

دسته بندی اشعار شاعران شیلی (صفحه 1 از 5)

پابلو نرودا

سبز و معلق

وقتی از سفرهای زیادی بازگشتم، 
سبز و معلق ماندم 
میان خورشید و جغرافیا – 
من دیدم که بال ها چگونه کار می‌کنند، 
و عطرهای چگونه پراکنده می‌شوند 
توسط تلگراف پرها ، 
من از بالا مسیر را دیدم، 
چشمه و کاشی سقف ها را، 
ماهیگیران در تجارتشان ، 
تمبان های حبابی; 
من همه اینان را از آسمان سبزم دیدم. 
الفبای بیشتری نداشتم 
نسبت به پرستوها در مسیرشان ، 
آب ناچیز و درخشان 
از پرنده ای نحیف در آتش 
که از گرده می‌رقصد

پابلو نرودا

بگو آیا گل سرخ، عریان است؟

بگو آیا گل سرخ، عریان است؟
یا همین یک لباس را دارد؟

راست است که امیدها را باید
با شبنم آبیاری کرد؟

چرا درختان
شوکت ریشه‌های‌شان را پنهان می‌کنند؟

چه چیزی در جهان
از قطارِ ایستاده در باران غم‌انگیزتر است؟

چرا برگ‌ها وقتی احساس زردی می‌کنند
خودکشی می‌کنند؟

پابلو نرودا

به خاطر تو

به خاطر تو،
در باغ‌هایی مملو از گل‌های شکفته شده
من از شمیم خوش بهاران زجر می‌کشم!
چهره‌ات را به یاد ندارم،
زمان زیادی‌ست که دیگر دستانت در خاطرم نیست؛
چگونه لبانت مرا نوازش می‌کردند؟!

به خاطر تو،
تندیس‌های سپید خوابیده در پارک‌ها را دوست دارم،
تندیس‌های سپیدی که نه صدای‌شان به گوش می‌رسد و نه چیزی را به نگاه می‌کشند.
صدایت را از یاد برده‌ام
صدای پر از شادی‌ات را؛
چشمانت را به خاطر ندارم.
همان‌گونه که گلی با عطرش هم‌آغوش می‌شود
با خاطرات مبهمی از تو در آمیخته‌ام.

ادامه شعر

پابلو نرودا

اگر ناگهان تو نباشی

اگر به ناگهان تو نباشی
اگر به ناگهان تو زنده نباشی
من زندگی را ادامه خواهم داد

جرأت نمی‌کنم
جرأت نمی‌کنم بنویسم
اگر تو بمیری
من زندگی را ادامه خواهم داد
زیرا
جایی که انسان صدایی ندارد
صدای من آن‌جاست

وقتی سیاه‌پوستان را می‌زنند
نمی‌توانم مرده باشم
وقتی برادران‌ام را می‌زنند
باید با آن‌ها بروم
وقتی پیروزی
نه پیروزی من
بل‌که پیروزی بزرگ
می‌آید
هرچند گنگ
باید حرف بزنم

ادامه شعر

پابلو نرودا

برای دل من بس است سینه‌ی تو

برای دل من بس است سینه‌ی تو،
برای آزادی تو، بال‌های من.
به آسمان می‌رسد از دهان من
آن‌چه بر روح تو خفته بود.

در توست وهم هر روزه.
چون ژاله به گل‌برگ می‌رسی.
با غیبت خود زیر افق نقب می‌زنی.
جاودانه در گریز، همچو موج.

گفته‌ام که میان باد می‌خواندی
همچو کاج‌ها و همچو دکل‌ها.
همان‌گونه درازی و کم‌گویی،
و یک‌باره پُراندوه می‌شوی، همچو یک سفر.

ادامه شعر

پابلو نرودا

مرا فراموش نکن

منو فراموش نکن
میخوام یه چیز را بدانی
میدانی چگونه است،
اگر به ماه بلوری نگاه کنم
یا به شاخه ی قرمز پاییز اهسته در دم پنجره ام ،
اگر نزدیک اتش ،خاکستر ناملموس را لمس کنم یا تن کنده چروکیده را ،
هر چیزی مرا به سوی تو می‌کشاند
انگاره هر چیزی که وجود دارد
،رایحه ،نور ،فلزات، قایق‌کوچکی بودن در حرکت بسمت جزیرهایت در انتظارمن ،
خوب ،حالا،
اگر ارام ارام دست از دوست داشتن من بکشید

ادامه شعر

نیکانور پارا

زمزمه در خویش

من یک موجود تنهام 
اول توی غار بودم 
(اونجا چند تا نقاشی کشیدم) 
بعد یه جای بهتر جوریدم 
من یک موجود تنهام 
اول برای خوردن دنبال ماهی‌ها می‌گشتم 
دنبال پرنده‌ها 
دنبال هیزم 
(حالا چیزهای دیگه) 
دنبال هیزم تا آتیش بسازم 
هیزم، هیزم، کجا میشه هیزم جورید؟ 
من برای آتیشم هیزم جوریدم 
من یک موجود تنهام 
همون وقت‌ها از خودم پرسیدم 
“من یه موجود تنهام؟” 
دم یه کوه و 
کوه گفت 
من یه موجود تنهام. 

ادامه شعر

نیکانور پارا

نامه هایی به یک خانم غریبه

نامه‌هایی به یک  خانم غریبه 
وقتی سال‌ها بگذرند، 
سال‌ها وقتی بگذرند 
و از من تا تو 
یک گودال عمیق 
فاصله باشد 
وقتی سال‌ها بگذرند 
و فقط یک مرد باشد 
که عاشقت  بوده ست 
فقط یکی که یکی لحظه 
چشم در چشم ِ لبت بوده ست 
یک مرد کم-چیز خسته 
از قدم زدن‌ها در باغ‌ها 
تو چه چیز تو چه چیز خواهی بود؟ 
آه، دخترک بوسه‌های من خواهی بود! 

پابلو نرودا

با تو چنان می‌کنم

دوست‌ات دارم
و
شادمانی من
می‌گزد لبانِ نرم تو را.

گرانه و سنگین بود
این
به من عادت کردن‌ات.

عادت به روح منزوی و وحشی من
و نامم
که از آن گریزان‌اند همه.

ادامه شعر

پابلو نرودا

در جستجوی نشانه‌ای از تو

در میان همه‌ی آن دیگران،
در میان این رودخانه‌ی تندِ مواج
که هزاران زن از آن در گذرند،
در جستجوی نشانی از توام؛
با گیسوان تافته و چشمانِ پرآزرم ِ گودافتاده‌ات،
با گام‌های سبکی که آهسته آهسته در دریا سفر می‌کنند.

به ناگهان
می‌اندیشم که می‌توانم ناخن‌هایت را دقیق‌تر به یاد آورم؛
ناخن‌هایی کشیده و ظریف؛ که انگار خواهرزاده‌ی گیلاس‌اند.
سپس
گیسوان‌ات از خاطرم می‌گذرند؛
و می‌اندیشم که تصویرت را دیده‌ام،
به سانِ آتشی عظیم که در دریا شعله‌ور است.

ادامه شعر
Olderposts

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×