نه گندُم و نه سیب 
آدم فریب نام تو را خورد 

از بی‌شمار نام شهیدانت 
هابیل را که نامِ نخستین بود 
دیگر 
این روز‌ها به یاد نمی‌آوری 
هابیل 
نام دیگر من بود 
یوسف، برادرم نیز 
تنها به جرم نام تو 
چندین هزار سال 
زندانی عزیز زلیخا بود 
بت‌ها، الهه‌ها 
و پیکرتمام خدایان را 
صورتگران 
به نام تو تصویر می‌کنند 

نام تو را 
روزی تمام غارنشینان 
بر سنگ‌ها نوشتند 
و سنگ‌ها از آن روز 
جنگل شدند 
امروز هم 
از کیمیای نام تو 
این واژهای خام 
در دست‌های خستهٔ من 
شعر می‌شوند 
من در ادای نام تو 
دم می‌زنم 
شعرم حرام باد 
اگر روزی 
تا بوده‌ام 
جز با طنین نام تو 
شعری سروده‌ام! 

نام تو نام مجنون
نام تو نام بیستون
نام تو نام دیگر شیرین
نام تو هند
نام تو چین است

و شاعران عاشق
در عهد جاهلیت
ویرانه‌های نام تو را می‌گریستند
نام تو نام دیگر لیلا
نام تو نام دیگر سلماست
نام تو باغ‌های معلق
نام تو فتح قیصر و کسری است

نام تو
رازی نوشته بر پر پروانه‌هاست
گُلها همه به نام تو مشهورند
آیینه‌ها
از انعکاس نامِ تو می‌خندند

در کوچه‌های خاطره باران
وقتی که خوشه‌های اقاقی
از نرده‌های حوصلهٔ دیوار
سرریز می‌کنند

و در مشام باد
عطر بنفش نام تو می‌پیچد
نامت
طلسم «بسم» اقاقی‌هاست
بی‌نام تو جزام خلاء
ده کورهٔ جهان را
خواهد خورد

نام تو چیست ؟
غوغای رودخانه همسایگی است
وقتی به شیب درّه
سرازیر می‌شود
نام تو روستاست
شب‌ها که سقف خواب مرا
قورباغه‌ها
هاشور می‌زنند
وقتی که طبل تبت را
پیشانی تفکر و تردید
می‌کوبد

نام تو شیشه
نام تو شبنم
نام تو دستمال نیسم است

نام تو چیست‌ ؟
لبخنده کودکی است
که با حالتی نجیب
لب باز می‌کند
که بگوید:
«سیب»

نام تو نور
نام تو شور
نام تو لبخند
لبخند
در تلفظ نامت
ضروری است!

نامی برای مُردن
نامی برای تا ابد زیستن
نامی برای بی که بدانی چرا
گاهی گریستن

تاریخ عاشقان
فهرست کوچکی
از بی‌شمار نام شهیدان توست
پیغمبران
به نام تو سوگند خورده‌اند
و شاعر گمنام
تنها به جرم بردن نام تو مُرده‌اند
زیرا که نام کوچک تو
شرح هزار نام بزرگ خداست
زیرا
هزار نام خدا
زیباست!