اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

برچسب شعر زنان (صفحه 3 از 30)

در شعر زنان مجموعه‌ی اشعار شاعران زن جهان با ملیت و ترجمه‌های متفاوت آورده شده است.

هالینا پوشویاتوسکا

پاییز

در دهانم رشته‌ای
از آفتاب را نگه داشته‌ام
و مانند تارهای مو
آن را به دندان می‌گیرم!

گاه یک زنبور به سمت من
پرواز می‌کند
خز کوتاه پوشیده است…
من با زنبور حرف می‌زنم!

ستاره‌های پوشیده از موم ، کم نور !
باد گیسوان‌ مرا شانه نمی‌کند!
خورشید به لب‌هایم دست نمی‌زند!
فقط زنبور
خبری از نور را
برای‌‌ من به ارمغان می‌آورد!

ادامه شعر

فروغ فرخزاد

اندوه پرست

کاش چون پائیز بودم
کاش چون پائیز بودم
کاش چون پائیز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ‌های آرزوهایم یکایک زرد می‌شد
آفتاب دیدگانم سرد می‌شد
آسمان سینه‌ام پر درد می‌شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می‌زد
اشک‌هایم همچو باران
دامنم را رنگ می‌زد
وه چه زیبا بود اگر پائیز بودم
وحشی و پر شور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من می‌خواند شعری آسمانی
در کنارم قلب عاشق شعله می‌زد
در شرار آتش دردی نهانی

ادامه شعر

غاده السمان

ترس

می‌ترسم! 
آنگاه که بیش از حد 
در آینه‌ی شکسته 
خیره می‌شوم ! 
شاید، 
چرا که ،آینه‌های شکسته 
انعکاسی است 
از چهره‌های واقعی ِدرون ما! 
گویی امروز ، 
زمانه‌ی چیزهای درهم شکسته است! 

غاده السمان

آینه‌های شکسته

میترسم!
آنگاه که بیش از حد
در آینهی شکسته
خیره میشوم !
شاید،
چرا که ،آینههای شکسته
انعکاسی است
از چهرههای واقعی ِدرون ما!
گویی امروز ،
زمانهی چیزهای درهم شکسته است!

هالینا پوشویاتوسکا

هر روز

هر روز ، 
ابروهایم را پر رنگ می‌کنم. 
با دقتی فراوان ، 
چنان به ابروهایم مداد می‌کشم، 
گویی ، 
نگاه زنی وحشت زده ،
آینه را سوراخ می‌کند! 
کنج ابروهایم 
گوشه‌های تیز ساختمانی 
که هر روز صبح 
از کنار آن می‌گذرم . 
خط ابروها 
خطوط صاف خیابانی 
که از آن عبور می‌کنم. 

ادامه شعر

هالینا پوشویاتوسکا

دست‌های تو

دست‌های تو 
چند سال دارند!؟
درختانی در هم تنیده! 
موهایم را  که نوازش کنی،
بهار می‌رسد!
عطر بیدار شدن ریشه‌ها، 
زمزمه زمین،
پاییز را میخکوب می‌کند!
در میان خشکی انگشتانت 
نسیم بهار می‌رقصد،

ادامه شعر

فروغ فرخزاد

من به پایان دگر نیندیشم

امشب از آسمان دیدهٔ تو
روی شعرم ستاره می‌بارد
در سکوت سپید کاغذها
پنجه‌هایم جرقه می‌کارد

شعر دیوانهٔ تب آلودم
شرمگین از شیار خواهش‌ها
پیکرش را دوباره می‌سوزد
عطش جاودان آتش‌ها

آری آغاز ، دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست

ادامه شعر

امیلی دیکنسون

پیام چشم ِ مانده بر خلیج

چه غرق بحر باشد زورق من 
چه رویاروی طوفان‌ها؛ 
مسحور جزایر، 
فرو افکنده بادبان ِ رام؛ 
کدام جادو مهار 
گرفته ست او ؛ 
پیام چشم ِ مانده بر خلیج 
این است

هالینا پوشویاتوسکا

آخرتی ابدی

بر بهشت  قسم خورده‌ام! 
اما حقیقت ندارد. 
پس تو را ، 
به آتش جهنم می‌برم! 
به درد! 
ما، نه در باغ‌های سعادت قدم خواهیم زد! 
و نه از زیر طاق‌های مشبک 
شکفتن ِگل‌ها را تماشا خواهیم کرد! 
ما برزمین می‌افتیم، 
کنار دروازه‌های کاخ شیطان! 
شبیه فرشته‌هایی که پرپر می‌زنند، 
بال‌های ما هجاهای غمناک می‌نوازند!

ادامه شعر

هالینا پوشویاتوسکا

بخاطر بسپار

بخاطر بسپار 
اگر مرگ 
به سراغ تو بیاید 
هرگز 
آن پیراهن بنفش را 
برتن نخواهم کرد.  
تاج گل‌های رنگارنگ
با روبان‌های رقصان 
درزمزمه باد را 
نخواهم خرید. 
هرگز، 
هیچ کدام …
جماعتی می‌آیند و‌  می‌آیند 
جماعتی می‌روند و می‌روند 
من ،
در میان پنجره 
به تماشای آنها خواهم ایستاد. 

ادامه شعر
Olderposts Newerposts

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×