به خاطر می‌آورم تمامی آن ساعاتی که
مدرسه را خیره به ساعت
در انتظار زنگ تفریح، زنگ ناهار یا زنگ رفتن می‌گذراندم.
در انتظار هر چیز جز مدرسه.
معلمانم چه راحت تاخت و تاز می‌کردنند با جسی‌جیمز
در تمام آن زمان‌هایی که از من دزدیده بودند.

از کتاب دری لولا شده به فراموشی – نشر چشمه