به شکوه گفتم برم ز دل یاد روی تو آرزوی تو
به خنده گفتا نرنجم از خلق و خوی تو یاد روی تو
ولی ز من دل چو برکنی، حدیث خود بر که افکنی؟
هر کجا روی وصله ی منی، ساغر وفا از چه بشکنی؟
گذشتم از او به خیره سری، گرفته ره مه دگری
گذشتم از او به خیره سری، گرفته ره مه دگری
کنون چه کنم با خطای دلم، گرم برود آشنای دلم
کنون چه کنم با خطای دلم، گرم برود آشنای دلم
به جز ره او، نه راه دگر، دگر نکنم، خطای دگر
به جز ره او، نه راه دگر، دگر نکنم، خطای دگر
به شکوه گفتم برم ز دل یاد روی تو آرزوی تو
به خنده گفتا نرنجم از خلق و خوی تو یاد روی تو
ولی ز من دل چو برکنی، حدیث خود بر که افکنی؟
هر کجا روی وصله ی منی، ساغر وفا از چه بشکنی؟
و اشعار منتخب روزانه را بخوانید
هر کجا روی وصله ی منی، ساغر وفا از چه بشکنی؟
هر کجا روی وصله ی منی، ساغر وفا از چه بشکنی؟
نخفته ام به خیالی
نخفته ام به خیالی که می پزد دل من
خمار صد شبه دارم
خمار صد شبه دارم، شرابخانه کجاست؟
این شعر از نادر گلچین را محسن نامجو به صورت تک آهنگ با عنوان «شکوه» اجرا کرده است
آذر ۹, ۱۳۹۷ — ۷:۵۶ ب٫ظ
سلام
به شکوه گفتم صحیح است نه به شکوه گفتم
آذر ۹, ۱۳۹۷ — ۹:۵۷ ب٫ظ
سلام. خالق عزیز متوجه منظورت نشدیم. هر دو جمله ای که گفتید عین هم هستند
خرداد ۲۱, ۱۳۹۹ — ۱۱:۲۲ ق٫ظ
سلام
عالی بود . ممنون