بله. شبه هنرمند گرفتار “ابلوموفیسم” کامل ذهنیست. دقیقاً هیچ امر اجتماعی برایش مطرح نیست. هیچ چیز او را تکان نمی دهد. به تمام مسائل مملکتی بی اعتناست. دنیا را آب ببرد او را خواب می برد. اما با این همه مرده گی، اصلاً جمود نعشی ندارد….
… از این شهر به آن شهر، از این جشن به آن جشن، از این مجلس به آن مجلس می رود فقط به این دلیل که همیشه حضور داشته باشد به دلیل اینکه او را ببینند. به این دلیل که فضا را بسنجد و ببیند که باد از کدام سمت می وزد و به کدام سمت باید مایل شود.
… مساله مهم این است که شبه هنرمند با ممیزی مخالف نیست و وجودش را حس نمی کند. نه که او کاری به کار ممیزی ندارد و ممیزی کاری به کار او! نخیر اشتباه می کنید. این دو تا بردران توامان همدیگرند. اصلاً شبه هنرمند زاییده ممیزیست. از عوارض ممیزیست. ممیزی هنرمند واقعی را می کوبد و بذر هنر کاذب را همه جا پخش می کند. وقتی آلودگی هست چرا شبه “وبا” نباشد. وقتی ممیزی هست چرا شبه هنرمند نباشد.
اکولالیا | غلامحسین ساعدی
شب های گوته ، شب چهارم ،مهر ماه سال
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.