عشق، هدیه است
جاندار مجسّم
حادث میشود
تحمیلش نمیتوان کرد.
قلب را لبریز میکند.
با عقل فهمیده نمیشود
به چنگ نمیآید
مقدّریست که همه چیز را
دگرگون میسازد
عشق، هدیه است
دوست داشتن
دوست داشته شدن
و از نو شناختن هر روز
عشق، هدیه است
جاندار مجسّم
حادث میشود
تحمیلش نمیتوان کرد.
قلب را لبریز میکند.
با عقل فهمیده نمیشود
به چنگ نمیآید
مقدّریست که همه چیز را
دگرگون میسازد
عشق، هدیه است
دسته بندی ها مارگوت بیکل
کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان
طراحی توسط Anders Noren — بالا ↑
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.