گاهی برگرد و بغلم کن
برگرد و تنگ بغلم کن
وقتی حافظهی تن بیدار میشود
هوسی قدیمی دوباره در خون میدود
وقتی لبها و پوست یادشان میآید
و دستها هوای لمس تو را دارند
گاهی برگرد و بغلم کن
وقتی لبها و پوست یادشان میآید
مرا با خود ببر
در شب
اکولالیا | #کنستانتین_کاوافی
ترجمه از #فرزانه_دوستی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.