در سایهی هر کلاهی
کبوتر جادوگری است
و زیر بغ بغوی هر کبوتر آرام
رودخانهیی
سربازان فراری را به جبههی جنگ میبرد.
سربازان ترانهی میهنی میخوانند
شلیک میکنند
میمیرند.
زندهباشی کبوتر آرام ما
زنده باشی
همهمان را
زنده زنده
تحویل پاسگاه پلیس دادهئی.
اکولالیا | #شمس_لنگرودی
از شعرهای منتشر نشده کتاب صبح آفتابیتان بهخیر گرگ برفی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.