زیباترین قول تو این است
که هرگز باز نخواهی آمد.
زادهی قول تو هستم
در غبار
پس میدانم
که رنج در خانه است
در انتهای پلهها خانه دارد
تنها انزوای من است
که در باران مرا شکر میکند
که تا صبح فردا
زنده هستم
چرا
تمام هفته را با پاروی شکسته
در خانه ماندم
خانه کوچک بود
در خلوتی خانه
از میان همهی عادتها
و سوگندها
فقط ترا صدا کردم.
زیباترین قول تو این است
که هرگز باز نخواهی آمد
اکولالیا | #احمدرضا_احمدی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.