ای شب من
به تو میاندیشم شوریدهوار،
ای روز من
و به تو بیاعتنا:
بگذار اینگونه باشد!
برمیگردم و به سرنوشت خود لبخند میزنم
که مرا فقط نکبت داده است.
دودهایی دیروزی هولناکند،
شعلههایی که مرا میسوزانند بر نخواهند افتاد،
به نظرم،این آتش فروزان،
آسمانی آفتابی نخواهد شد.
اکولالیا | #آنا_آخماتووا
ترجمه از #شاپور_احمدی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.