آنها دشمنان امیدند، عشق من
دشمنان زلالی آب
و درخت پر شکوفه
دشمنان زندگی در تاب و تب
آنها بر چسب مرگ بر خود دارند
دندان‌های پوسیده و گوشتی فاسد
بزودی می‌میرند و برای همیشه می‌روند

آری عشق من
آزادی
نغمه خوان
در جامه‌ی نوروزی
بازو گشاده می‌آید
آزادی در این کشور

ترجمه از احمد پوری

از کتاب «تو را دوست دارم چون نان و نمک»