کلماتی هست که می‌میرند
کلماتی هست که کلماتِ دیگر را می‌بلعند
کلماتی هست که با هیچ پاک‌کنی پاک نمی‌شوند
کلماتی هست که در خواب راه می‌روند
کلماتی هست که قلبشان از مشتشان بزرگتر است
کلماتی هست که مثلِ تخته‌سنگ‌های دامنۀ کوهستان
خیس از بارانِ شبانه‌اند
و در زیرِ نورِ ستارگان برق می‌زنند

کلماتی هست که هیچ‌وقت به دنیا نمی‌آیند
کلماتی هست که چشمِ دیدنِ کلماتِ دیگر را ندارند
کلماتی هست که مادر ندارند
کلماتی هست که خود را می‌سوزانند
کلماتی هست که فرصتِ گریه کردن ندارند
کلماتی هست که بستگی دارند
کلماتی هست که کلماتِ دیگر را کول می‌کنند
کلماتی هست که سرِ زا می‌روند
کلماتی هست که تنهایند
کلماتی هست که دزدیده می‌شوند
کلماتی هست که دل را به لرزه می‌اندازند
کلماتی هست که بعد از بیانشان سیگار می‌چسبد

ارسال کننده سالار یزدانی