پس از باران، در میان گرگ و میش،
بال گشوده‌ی چشم انداز ریل آهن،
اریب افتاده بود بر افق
قوسی بزرگ به سبز رنگی غروب
به یاد می‌آورم آن نیم روز
که به نظاره نشستم
نوگلی نحیف
هنوز سفید
اما مرده در شکوفه‌ی گرم خویش؛
دشمن تنها دشمن خانگی است
و من بهت زده کدام تشریح
ترمیم می‌بخشد زخم‌هامان
گام‌های بلند رخوت و فراغت
که مشقتی است واژگونه
چه ضمادی باز می‌آورد
خنده را نه به لب‌ها
به چشمانی به سان دریا پریشیده
ما، هنگامی که ما سر از خواب برمی‌داریم

رهسپار وظایفی بی‌شمار
از سر نومیدی گرد هم آمده‌ایم
ما، ما که فراهم آمده‌ایم در رویاها یکبار
با امیدهای پدید آمده از رنج مشترک
یا رنجور و مجروح یا شعف فیروزمندی
دشمن تنها دشمن خانگی است
ما، کر شده از غژغژ دور و پراکنده شهر
با غوغای پرنده‌های جنگل
(هرگز نداشته‌اند زمانی برای سوگوار شدن یا گوش سپردن در خوابی عمیق
دریا به سنگ‌های پوک و شکافته اصابت می‌کند)
همان سان که ستارگان، و پرندگان مطیع، و باغ خیس؛ و درختان عقب می‌نشینند
ما گزمگان، بیمناکیم از سلاح‌های پشت سر
دشمن تنها دشمن خانگی است
چه اعجابی که ما ترسانیم از نگاه چشمان خویش

و ناشکیبا از اینکه در خانه تنها باشیم
رقت انگیز
با برق انداختن موها
می‌کاهیم سن‌مان را

و سکندری می‌خوریم به پایان‌مان
مانند دوندگان جبن در خط پایان

ما دنبال می‌کنیم
تکه‌های اشتهار را
در کمین‌گاه
(به مانند ستارگان که رانده می‌شوند به آبشخور ناپیدا،
هماره تنها بیرون از گذرگاه‌های مسقف ویران گشته‌شان
بیدار می‌شوند در بوی سنگ سوزان
یا در صدای نی‌زار
بر می‌خیزند از تاریکی
در قسمت سبز سپیده دمان)
دشمن تنها دشمن خانگی است
همانا بیشتر از میان سخنان بر زبان آمده
یا نوشته‌ی از غم و اندوه پیچیده در روزنامه
نازدوده با اشک‌ها
فکری آمد:
نیست هیچ ضمادی
برای بیمارجهان، نه تشریحی؛
این باید
(بوی قیر در هوای نمناک خیس)
بسوزد در تب برای ابد
مهی شکافته با خدنگ
که نام آن عشق است و نام دیگرش طغیان
(الم، گرداب،لحظات شکافته، قطرات درشت باران،تسلیم،لمحه عشق)
همه‌ی شعر بهر این است که چشم ندوزید به خورشید اشتیاق
که روشنایی پیاله سان ماه است
سیاست برای ماه،
روشنایی کاسه سان بازتابیده‌ی ماه
به مانند ماه روم
بعد از روشنائی مواج عمیق یونانی
فرو رفت
دشمن تنها دشمن خانگی است
اما این سه تن دوستانی اند که سلاح بر دست گرفته اند
بدون واژه ها؛
همانطور که در این هوا
بیشه زار خم میشود با باد
به پیش و پس.

ترجمه از کمال محمودی

یادداشت مترجم: "تقدیم به س.ا که ترجمه این شعر از ازل برای او است"