همیشه کسی در اتاق کناری هست
که کنار دیوار فالگوش میایستد.
همیشه کسانی در اتاق کناری هستند
کسانی در حیرت اینکه شما آنجا بدون آنها
چه میکنید.
همیشه کسی در اتاق کناری هست
کسی که فکر میکند شما به کس دیگری فکر میکنید
یا کسی که فکر میکند برای شما هیچکس اهمیت ندارد
بهجز خودتان در آن اتاق دیگر.
همیشه کسانی در اتاق کناری هستند
کسانی که دیگر برایشان مهم نیستید
بههمان اندازه که قبلن برایشان مهم بودید.
همیشه کسی در اتاق کناری هست
کسی که عصبی میشود وقتی شما چیزی را پرت میکنید
یا کسی که از سرفهکردن شما ناراحت میشود.
همیشه کسی در اتاق کناری هست
که وانمود میکند
درحال خواندن کتاب است.
همیشه کسی در اتاق کناری هست
که برای ساعتها با تلفن حرف میزند.
همیشه کسی در اتاق کناری هست
و شما کاملن بهخاطر نمیآورید، کیست
و شگفتزده میشوید وقتی او سروصدایی میکند
و یا از پلهها پایین میرود برای رفتن به دستشویی.
اما همیشه هم کسی در اتاق کناری نیست
چون گاهی اتاق دیگری در کار نیست
و اگر اتاق دیگری نباشد
گاهی اصلن کس دیگری در کار نیست.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.