اگرچه گفته‌اند
دهان تو را دوباره خواهیم بست
اما نگرانِ سکوتِ من نباش،
چشم‌های دلواپسِ من
باز با تو سخن خواهند گفت.

اگرچه خواسته‌اند
چشم‌های مرا دوباره ببندند
اما نگرانِ ندیدنِ دنیا نیستم
دست‌های خستهٔ من
باز با تو سخن خواهند گفت.

اگرچه آمده‌اند
دست‌های بستهٔ مرا خسته کرده‌اند
اما نگرانِ سر زدنِ سپیده‌دم نباش
نَفَس‌های روشنِ من
باز با تو سخن خواهند گفت.

اگرچه
گفته
خواسته
و آمده‌اند مرا برای همیشه
با خود بُرده‌اند
اما نگرانِ من نباش
غیاب من
تا اَبَد
با تو
سخن خواهد گفت.

از کتاب سرود روح بزرگ / انتشارات نگاه