وقتی تو نیستی
نه هست‌های ما
چونان که بایدند
نباید‌ها…
مثلِ همیشه آخر حرفم
و حرفِ آخرم را
با بُغض می‌خورم
عُمری است
لخند‌های لاغرم را
در دل ذخیره می‌کنم:

باشد برای روزِ مبادا
امّا
در صفحه‌های تقویم
روزی به نامِ روز مبادا نیست
آن روز هر چه باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی درست مثلِ همین روز‌های ماست
امّا کسی چه می‌داند؟

شاید
امروز نیز روزِ مبادا باشد!

وقتی تو نیستی
نه هست‌های ما
چونان که بایدند
نباید‌ها…

هر روز بی‌تو
روزِ مبادا ست!