از پیش میتوانی صحنهی فاجعهبار را
با آنچه در جایگاه مقرر هست، ببینی؛
قداره و خاکستر مقدر شده برای دیدو*
سکهی آماده شده برای بلیساریوس*
تو در برنز پنهان شعر شش و تدی یونانی برای جنگ
به دنبال که میگردی،
هنگامی که این کف دست زمین در اینجا منتظر تواند
هجوم ناگهانی خون، گور خمیازهکش؟
در اینجا آینهی جستجوناپذیری ترا میپاید
که چهرهی همهی روزهای کوتاه شوندهی تو،
و رنج تو را خواب میبیند و بعد از یاد میبرد.
آخرین تن اکنون وارد میشود.
این خانهای است که شامگاههای کند و کوتاه تو
و جبههی خیابانی که تو هر روز بر آن نگاه میاندازی
در آن میگذرد.
ترجمه از علی معصومی
از کتاب رُز زرد – نشر نگاه
* Dido نخستین شهبانو و بینیانگذار کارتاژ که ویرژیل درانهئید از او باد کرده است. او برای آنکه به زناشویی اجباری با شاه موریتانی تن ندهد خود را با شمشیر کشت.
* بلیساریوس ژنرال امپراتوری بیزانس و گشایندهی بسیاری از سرزمینهای مدیترانهای روم غربی.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.