وقتی که تو نیستی
من حزن هزار آسمان بی اردی‌بهشت را
گریه می‌کنم.

فنجانی قهوه در سایه‌های پسین،
عاشق‌شدن در دی‌ماه،
مردن به وقت شهریور.
وقتی که تو نیستی
هزار کودک گمشده در نهان من
لای‌لای مادرانه‌ی ترا می‌طلبند.

درها بسته و کوچه‌ها مغمومند.
چشم کدام خسته از آواز من
خواهد گریست؟
سفر بنام تو، خانه
خانه بنام تو، سینه
سینه بنام تو، رگبار.

از دفتر شعر پیشگو و پیاده شطرنج