سخنی نمانده
که نگفته باشیم در روشنای روز
پس
شب‌ها می‌گویمت که دوستت دارم
سخنی نمانده
که نگفته باشیم
نه در شب، نه در روز
پس دوباره می‌گویمت
به شیوه‌ای نو
شیوه‌ای نمانده که نیازموده باشیم

من سکوت می‌کنم و عشق را درونم پنهان
می‌شنوی فریادِ سکوتم را؟

عشق من
بسیارند که با سکوت خود بیان می‌کنند عشق را
اما سکوت هیچ عاشقی
چون سکوتِ من نیست.

از کتاب « بیهوده می‌بارد این باران »