من
ای مادر آسمانی
اینک به دعا نشسته‌ام
به تمثالت
ای مریم نورانی
نز برای درمانی
یا که نبردی در این عالمِ فانی
نز برای سپاس و توبه
یا پشیمانی
نز برای خویش
وین روح خشک بیابانی
بل برای روحی آواره
در این دریای بی‌نشانی

به تو می‌سپارم این قدیسه را
آری
به تو، ای پناه گرمِ دنیای خزانی.


به روح لایقش اما
کرامتی عطا کن جاودانی
و او را مرحمت دار
توش و توانی
جوانی‌اش قرین سعادت
و پیری‌اش قرین آرامی
و قلبی
خالی از نفرت انسانی
و یک جهان
امید نورانی.

وقت بدرود فرا می‌رسد آیا
به صبحی پر خروش
یا شبی ظلمانی ؟
امّا تو برای بستر اندوهش
برای روح زیبایش
بهترینِ فرشته را نازل کن
چونان که تو دانی.

اکولالیا | #میخائیل_لرمانتاف
ترجمه #حمیدرضا_آتش_برآب
از کتاب عصر طلایی و عصر نقره‌ای
ارسال کننده سالار یزدانی