در قفل در کلیدی چرخید
لرزید بر لبانش لبخندی
چون رقص آب بر سقف
از انعکاس تابش خورشید
در قفل در کلیدی چرخید.
بیرون
رنگ خوش سپیده دمان
ماننده ی یکی نوت گمگشته
می گشت پرسه پرسه زنان روی
سوراخ های نی
دنبال خانه اش …
در قفل در کلیدی چرخید
رقصید بر لبانش لبخندی
چون رقص آب بر سقف
از انعکاس تابش خورشید
در قفل در
کلیدی چرخید.
اکولالیا | احمد شاملو
برای سرهنگ سیامک
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.