ای برده! کیست که آزادت کند؟
آنان که در قعر ژرفترین مغاکند
-ای رفیق!-
تو را میبینند و
فریادت میشنوند.
بردگان، رهایت سازند.
همه یا هیچکس. هیچ یا همه.
کس به تنهایی نجات خویش نتواند.
تفنگ یا زنجیر؛
همه یا هیچکس. هیچ یا همه.
ای گرسنه! کیست که غذایت دهد؟
گر خواهی تکه کنی نانی
نزد ما بیا، که گرسنگانیم.
بگذار تو را راه بنماییم
گرسنگان، غذایت دهند.
همه یا هیچکس. هیچ یا همه.
کس بهتنهایی نجات خویش نتواند.
تفنگ یا زنجیر.
همه یا هیچکس. هیچ یا همه.
ای زخمخورده! کیست که داد تو ستاند؟
تو که آماج جورها بودی
با ستمدیدگان همراه شو.
رفیق! ما با تمام ناتوانی خویش
به کینخواهی تو برمیخیزیم.
همه یا هیچکس. هیچ یا همه.
کس به تنهایی نجات خویش نتواند.
تفنگ یا زنجیر.
همه یا هیچکس. هیچ یا همه.
ای درماندگان! که را زَهره این همه؟
آن را که تاب تیرهروزیش نه،
راهی شود با آنان
که هماینک بهضرورت پیکار میکنند؛
زان رو که کار امروز، فردا را نشاید.
همه یا هیچکس. هیچ یا همه.
کس بهتنهایی نجات خویش نتواند.
تفنگ یا زنجیر.
همه یا هیچکس. هیچ یا همه.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.