اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

مشاهده لیست شاعران

ناظم حکمت

دریای خزر / ناظم حکمت

از افق ها تا افق ها
لشکر لشکر ، موج های کف آلود بنفش،
جاری
زبان بادها را حرف میزند، پهنه ی خزر
حرف می زند و موج میخورد
وای بر من، شیطان!
چه کسی گفت
خزر به یک آبگیر مرده می ماند


آبی گسترده، بی آغاز و پایان است خزر
در خزر ، دوست سفر می کند
دشمن سفر می کند
موج ، یک کوه است
قایق ، یک غزال
موج ، یک چاه
قایق ، یک سطل
بالا می رود قایق ،
پائین می رود قایق ،
واژگون می شود
از پشت اسبی
پیاده می شود
پدری فراز
سوار قایق می شود
یک قایقران ترکمن
چهار زانو کنار پارو می نشیند
با کلاهِ سیاهِ بزرگی بر سر
این کاله نیست:
پُرز دار ، نیمه شکنبه ی گوسفند است،
بر سر نهاده .

بالا می رود قایق ،
پائین می رود قایق ،
و قایقران…
ترکمنی به جثه ی بودا
کنار پارو ،چهار زانو نشسته
اما باور نکنم که تا آنسوی خزر
بحالت تعظیم دوام بیاورد!
آنهم با آن جثّه ی بودایی
مطمئن بخود ، با سکون یک سنگ
چهار زاو کنار پارو نشسته

نگاه می کنم
به قایق
به آب هایی که در هم می پیچند!
نگاه می کنم
به آب هایی که شکاف برداشته اند .
بالا می رود قایق ،
پائین می رود قایق ،
واژ گون می شود

از پشت اسبی
پیاده می شود
پدری فراز
سوار قایق می شود.

بدجوری میوزد بادِ سیاه، بدجور
امان از فریبِ جوهره ی خزر
امان از ادا بازی هایِ باد
نادیده بگیر ، چه سود؟
خب که چه ؟
بادِ سیاه آب ها را هار می کند
زاده شده ی خزر،
گوراش خزر است .

بالا می رود قایق ،
پائین می رود قایق
بالا می رود قا…
پائین می رود قا…
بالا…
پائین…

اکولالیا | #ناظم_حکمت
ترجمه از #پرستو_ارستو

به اشتراک بگذارید :

دسته بندی ها ناظم حکمت

نوازش تنت با من » « می خواهم نامه ای برایت بنویسم

دیدگاهتان را بنویسید

2 نظرات

  1. ترجمه اشکال دارد
    پدری فراز؟؟؟ sahlanan at یعنی اسبی که روی دوپا ایستاده و شیهه می کشد

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×