در زندان
ابرها معنی مییابند
همچنان که پرندگان
با پارهای خرد از آسمان
بریده شده با دیوارها
جدا شده با خصومتی سرد
منگنه شده
به دست سرکرده ناانسان
فقط روح برمیآید
اگر که بتواند
آنجا امیدی
به دیدن ستارگان نیست
لامپها و چراغهای قوی
آنها را فرو میکُشند
هوانوردی تمام و کمال پرندگان
و عملیات آکروباتی خیالیشان
مضمون مشهورترین سفتهبازی
و شگفتی میشود
کلیشههایی
در پیرامون آزادی پرندگان
آزادی تمام و کمالشان از تابوت
در اینجا معنا مییابند
و حرکت خوش و بیوقفه ابرها
-که نوعی موسیقی، رقص و سفر است-
لرزان
ترنمی ملایم را
در رگ و پی ما، جاری میکند
خیالها آرام از ذهن برمیآید
به کجا میروند؟
کجا میبارند؟
آیا درخانه هم
چنین به چشم خواهند آمد؟
چه کسی باز
از آمدنشان خوشحال خواهد شد؟
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.