پوشش شعر من
بر تن شعرم لباسی بافتم
بعد با زردوزی اش آراستم
نقش هایی از اساطیر کهن
روی سر تا پای آن انداختم
عده ای ابله ولی آن جامه را
از تن شعرم برون آورده اند
بعد آن را بر تن خود کرده اند
پیش چشم عالم این نابخردان
شعر را انگار آنها گفته اند
هر که بردش تو مگو ول کن حیا کن
بی مهاباتر! از این بهتر! چه خواهی
لخت و بی جامه بگرد اینجا صفا کن
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.