اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

مشاهده لیست شاعران

نزار قبانی

نامه‌ای از قعر دریا

اگر تو‌ محبوب منی مرا کمک کن تا از تو سفر کنم
اگر تو طبیب من هستی به من کمک کن تا از تو شفا پیدا کنم
من اگر می‌دانستم که عشق این‌گونه خطر ناک است عاشق نمی‌شدم
من اگر می‌دانستم دریا این‌گونه عمیق است
دل به دریا نمی‌زدم [دریا نوردی نمی کردم].
من اگر می‌دانستم پایان من چنین است آغاز نمی‌کردم.
مشتاق تو شدم پس به من بیاموز در اشتیاق نباشم
به من بیاموز چگونه ریشه‌های عشق تو را از اعماق بِبُرم.
به من بیاموز چگونه اشک در حدقه‌های چشم می‌میرد؟
به من بیاموز چگونه عشق می‌میرد و شوق چگونه خودکشی می‌کند؟
ای کسی که دنیا را برای من همچون قصیده‌ی شعری زیبا تصویر کردی
و زخم در دل‌ام کاشتی و صبر را ربودی
اگر برای تو عزیز هستم دست‌ام را بگیر
چرا که من از سر تا پاهایم عاشق هستم
موجی آبی در چشمان تو مرا به عمق دریا فرا می‌خواند
ومن نه تجربه‌ای در عشق دارم و نه قایقی برای دریانوردی.

من زیر آب نفس می‌کشم
من غرق می‌شوم غرق می‌شوم غرق می‌شوم غرق می‌شوم.
ای تمام اکنون و گذشته‌ای عمرِ عمر
آیا صدای مرا از اعماق دریا می‌شنوی؟
اگر تو توانا هستی مرا از این دریا خارج کن
من شنا کردن بلد نیستم.

ترجمه ای دیگر از این شعر

اگر یارم هستی کمکم کن 
تا از تو دور شوم 
اگر دلدارم هستی کمکم کن 
تا شفا یابم 
اگر می‌دانستم عشق چنین خطرناک است 
عاشقت نمی‌شدم 
اگر می‌دانستم دریا اینقدر عمیق است 
به دریا نمی‌زدم 
اگر پایان را می‌دانستم 
آغاز نمی‌کردم! 

دلتنگت هستم
یادم بده چگونه ریشه‌های عشق را درآورم
یادم بده چگونه اشک‌هایم را تمام کنم
یادم بده چگونه قلب می‌میرد
و اشتیاق خودکشی می‌کند!

اگر پیامبری
ازاین جادو، از این کفر
رهایم کن
عشق، کفراست پس پاکم کن
بیرونم بکش از این دریا
که من شنا نمی‌دانم!

موجی که در چشمانت جاری ست
مرا به درون خود می‌کشد
به ژرف‌ترین جا
به عمیق‌ترین نقطه!
حال آنکه نه تجربه‌ای دارم
نه قایقی

اگر ذره‌ای پیشِت هستم عزیزم،دستم را بگیر
که از فرق سر تا نوک پا عاشقم
و در زیر آب نفس می‌کشم
و ذره ذره غرق می شوم
غرق می شو…
غرق…!

به اشتراک بگذارید :

دسته بندی ها نزار قبانی

چند هایکو مدرن از امی لارنس لاول » « شکوهٔ یک ایکار

دیدگاهتان را بنویسید

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×