چمدانی از ابر
برای سرسختیِ مردی که
رو در روی باد ایستاده است
و اراده ای از کوه
برای کفشهایش
که از رفتن کوتاه نمی آید!
رو در روی بارانها و توفانها
در نبردی نابرابر
به راه زده ام،
باد کلاهم را بر می دارد
شالم را می دزدد
و جاده ها ، مثل کلافِ سر در گُم
به پَرو پایم می پیچند
تا عاقبت مرا
از پا بیندازند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.