همیشه با منی
در هر آوایی
و هر حرکتی ساده
به سان خمیدن پیشانی بر دستها
پرش پلکها
و لبخند آرام اندیشهای ژرف
این تویی که با منی.
خاموشی لبها
تپشهای قلب و نوازش دستها تو را از آنِ من نمیکنند
یا واژهای که آوازی دلنواز را فراز میبرد
گویی یک موج و تاریکی مرا در مینوردد
و از پیاش
اندوه، تلخی و تمنا
آیا به راستی ریسمانیام که
اندوهی گذرا در صدایم میلغزد؟
تنها آن هنگام که سویام خم میشوی
هوشیارانه به چشمانم مینگری
هر لرزه و اندوه مرا فروکش میکنی
وبا هیچ واژه و حرکتی مرا توان چیرگی بر تو نیست
حسی ناب دارم و
تنها میگویمت:
تو…
بهمن ۲۲, ۱۳۹۷ — ۵:۳۴ ب٫ظ
با سلام و تشکر فراوان پایان شعر همراه با سه نقطه است تو …
و خود سایت در قسمت جستجو وقتی واژه ای یافت نمی شه جای پیدا می زنه پیا نشد .
تشکر از شما
بهمن ۲۲, ۱۳۹۷ — ۷:۵۰ ب٫ظ
خیلی ممنون مستانه عزیز.هر دو مورد اصلاح گردید.