کسی که به دورها نگاه میکند
از رفتن باز میماند، بر جای خود میایستد و
نگاه میکند؛ -نمیبیند.
همیشه کلام در آغاز، نامطمئن است.
و بعد این تویی که قادر نیستی از آن دست بکشی.
شاید میان آغاز و پایان، هنوز جایی برای معجزه باشد
در فراسوی معناهای سنگینبار، خانههای سر در هم فرو برده،
تیرکهای تلگراف،