اِکولالیا - آرشیو شعر جهان

لیست شاعران

برچسب شعر زنان (صفحه 6 از 30)

در شعر زنان مجموعه‌ی اشعار شاعران زن جهان با ملیت و ترجمه‌های متفاوت آورده شده است.

هالینا پوشویاتوسکا

فقط با یک نفس

من نشسته ام اینجا ، کنار بخاری .
تمام تلاشم این است ،
زمان را متوقف کنم ؛
با‌ موج ظریف پرده ها ،
با درخشش نور روی دیوارها،
با ردیف موزون کتاب ها -در قفسه چوبی،
با نقش مبهم برگ روی قالیچه.
و آن گلهای زرد را ،

ادامه شعر

تس گالاگر

مختصر دعوتی با لحنی آرام

حتا پرندگان نیز ، یکدگر رایاری می رسانند…
بیا نزدیک تر،
نزدیک تر…
یاریم کن تا بوسه ات برچینم.

هالینا پوشویاتوسکا

ناخن هایم کلمات را چنگ‌ می‌زند

ناخن هایم کلمات را چنگ‌ می‌زند. 
صدا می‌زنم ؛
چقدر دوستت دارم.
کوه ها ،
با خون من ،
سرخی تیره می‌شود.
رنگ علف‌های کوهی می پرد،
از رنج‌ من .
و جنگل تاریک می‌شود.
جنگل غیر قابل عبور می‌شود،
چون مرگ .

سیلویا پلات

آواز عاشقانه‌ی دختر دیوانه

برای شنیدن نسخه‌ی صوتی نیاز به فیلترشکن

چشم‌هایم را می‌بندم و تمام جهان مرده بر زمین می‌افتد
پلک می‌گشایم و همه چیز دوباره زاده می‌شود
(فکر می‌کنم تو را در ذهنم ساخته بودم)
ستارگان در جامه‌های سرخ و آبی والس می‌رقصند
و سیاهی مطلق به درون می‌تازد
چشمانم را می‌بندم
و تمام جهان مرده بر زمین می‌افتد
خواب دیدم مرا جادو کرده به رختخواب می‌بردی
ماه‌زده برایم ترانه می‌خواندی و دیوانه‌وار مرا می‌بوسیدی
(فکر می‌کنم تو را در ذهنم ساخته بودم)
خدا از آسمان می‌افتد، آتش جهنم رنگ می‌بازد
اسرافیل و شاگردان شیطان خروج می‌کنند
چشم‌هایم را می‌بندم و تمام جهان مرده بر زمین می‌افتد

ادامه شعر

رزه آوسلندر

من کی‌ام؟

وقتی ناامیدم
شعر می نویسم

خوشحال که باشم
شعرها نوشته می‌شوند
در من

کی‌ام من
اگر ننویسم

رزه آوسلندر

سرزمین مادری

مرده است
سرزمین پدری‌ام

آن‌ها دفنش کرده‌اند
در آتش

من زندگی می‌کنم
در سرزمین مادری‌ام
در “کلمه”

هالینا پوشویاتوسکا

عاشق هیچ کس نیستم

جرقه‌های خیال مرا ،
گاه فقط ،
یک «کلمه »روشن می‌کند ،
و گاه بوی« شوری» آب .

آنگاه حس می‌کنم ،
در قایقی شناور هستم ،
که زیر پایم این پا و آن پا می‌شود،
در اقیانوسی که بی انتها است ،
و بدون ساحل .

ادامه شعر

فروغ فرخزاد

آیه‌های زمین

آنگاه
خورشید سرد شد
و برکت از زمین‌ها رفت

و سبزه‌ها به صحراها خشکیدند
و ماهیان به دریاها خشکیدند
و خاک مردگانش را
زان پس به خود نپذیرفت
شب در تمام پنجره‌های پریده رنگ
مانند یک تصور مشکوک
پیوسته در تراکم و طغیان بود
و راه‌ها ادامهٔ خود را
در تیرگی رها کردند

دیگر کسی به عشق نیندیشید
دیگر کسی به فتح نیندیشید
و هیچکس
دیگر به هیچ‌چیز نیندیشید

ادامه شعر

ان سکستون

شاعر جهالت

شاید که زمین معلق است در هوا،
نمی‌دانم من.
شاید ستاره‌ها برش‌های کاغذی کوچکی هستند
که قیچی غول پیکری بریده باشدشان،
نمی‌دانم من.
شاید که ماه اشکی ست در آسمان،
نمی‌دانم من.
و شاید خداوند آوایی‌ست ژرف،
که ناشنوایی شنیده باشدش،
من نمی‌دانم.

شاید که هیچ کس نیستم من.
البته، پیکری دارم
که قادر به گریختن نیستم از آن.
من، اما دلم می‌خواهد بزنم بیرون از سرم،‌
هرچند که آن هم خواهشی ست بی‌معنا.
بر لوح تقدیر، ثبت گشته است،
که من محبوسم در این کالبد انسانی.
از این روست که می‌خواهم
توجه‌تان را به مشکلی که دارم جلب کنم.

ادامه شعر

غاده السمان

زیبایی‌شناسی خیانت

دوست می‌دارم، خیانت‌هایت را
که به من روا می‌داری،
زیرا تایید می‌کند که زنده‌ای،
و از دروغ و نقاب پوشیدن،
ناتوان

مرا نقاب‌ها به درد می‌آورد
بیش از به درد آوردن خیانت!
دوست می‌دارم، زان روی
که پُرتناقضی.
زان روی که بیش از یک مرد هستی.
زان روی که طبایعی هستی،
همه درون یک لحظه‌ی پُرلهیب.
دوست می‌دارم آزار دادنِ معصومت را که به من روا می‌داری،
و دندان‌های نیت را
که زشتیِ مکیدنِ خونم را،
ادراک نمی کند.

ادامه شعر
Olderposts Newerposts

کپی رایت © 2024 اِکولالیا – آرشیو شعر جهان

طراحی توسط Anders Norenبالا ↑

×