دستم را فشرد
و به نجوایم سه حرف گفت.
سه حرفی که عزیزترین داراییِ تمامِ روزم شد:
«پس تا فردا»
ریش تراشیدم دوبار
کفشهایم را برق انداختم دوبار.
لباس های رفیقم را قرض گرفتم
با دو لیره
که برایش کیکی بخرم .
قهوهای خامهدار.
عضو کانال تلگرام اکولالیا شوید
و اشعار منتخب روزانه را بخوانید
حالا تنها بر نیمکتم
و گرداگردم عشاق، لبخند زنانند
و برآنم که
ما را نیز لبخندی خواهد بود.
شاید در راه است
شاید لحظهای یادش رفته
شاید… شاید..
مرداد ۱۳, ۱۳۹۹ — ۲:۰۷ ب٫ظ
سلام
متن عربی این شعر را لطف میکنید؟
مرداد ۱۳, ۱۳۹۹ — ۴:۵۳ ب٫ظ
با سلام. متاسفانه به متن عربی شعر دسترسی نداریم.