وقتی که باز میآیی 
نام تو را 
تمام جهتها 
رسم میکنند 
و در گذار دامن تو دانههای شن 
بر ریشههای پیدا 
پیراهن عبور شعاع 
میپوشد 
پیشانی تو وسعت شیشه است 
وقتی که بازمیآیی 
و هر درخت، بوسه است 
وقتی که مفصل تو ملاقاتی است 
بین صفات باد و تکبیر توفان 
و در هوای دهکده پیشانی تو وسعت اطراف هجر را 
محدود میکند 
تو بازمیآیی 
با نافی از خلیجاحمر 
و رانی از عصای موسی 
و شکل راه رفتن تو 
معنای مثنوی است 
و روح مولوی است اینک 
که از ساق تو حکایت نی را 
برمیدارد.
 
             
					
						

دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.